سید حسن نصرالله: خاطره آخرین دیدار با شهید سلیمانی | تاریخ شهادت حاج قاسم آغاز مرحلهای جدید است
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۸۵۹۹۷
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، «سید حسن نصرالله» دبیرکل جنبش حزبالله لبنان در مراسمی که امروز (یکشنبه) در ضاحیه بیروت به مناسبت شهادت سپهبد «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی سپاه قدس و «ابومهدی المهندس» جانشین فرمانده «الحشد الشعبی» عراق برگزار شد، سخنرانی کرد.
وی گفت: امروز ما مراسم بزرگداشتی برای فرماندهای جهادی، اسلامی، جهانی و بزرگ بر پا کردهایم؛ یعنی حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه ج.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نصرالله ادامه داد: در ابتدا اجازه بدهید که کمی از حال شخصی خودم در این خصوص بگویم، جمعه که این اتفاق افتاد حاج قاسم به هدف و آرزوی خود رسید. حاج قاسم به هدف خودش رسید. همیشه در یادواره شهدا گفتهام که شهادت نزد فرماندهان و شهدا هدفی شخصی است، حاج قاسم از جوانی دنبال شهادت بود. بخصوص در دوران اخیر، او و ابومهدی همیشه در میادین جنگ و در میان شلیگ گلولههای متعدد بودند.
وی تصریح کرد: بسیاری از شبها که یاد شهدا میکرد، سر در گریبان میبرد. او میگفت که از شدت شوق لقاء الله و دیدار شهداء سینهاش تنگ میشود، بسیار مشتاق پیوستن به کاروان شهدا بود.
سید حسن نصرالله سپس اعلام کرد: من از جنوب بیروت از ضاحیه به خانواده حاج قاسم و نزدیکانش و بخصوص به همسر مکرمه و فرزندانش میگویم که پدرتان نهایت آرزویش را دست یافت که هدف و عشق و آرزوی او بود.
وی ادامه داد: در خصوص ابومهدی هم همینطور است، او اخیرا به ضاحیه آمد، دیدار کردیم و در آخرین دیدار گفت که به نظر میرسد نبرد با داعش به پایان نزدیک شده و هر کس که باید شهید میشد، شهید شد. برای من دعا کن که عاقبت من هم شهادت باشد؛ به همسر و دختران گرامی او هم میگویم که با آنها همدردی میکنیم.
نصرالله گفت: در فرهنگ ایمانی ما شهادت یکی از دو امر نیک است (پیروزی یا شهادت) است. بهترین چیزی که میتوانیم به آن برسیم شهادت در راه خداست. نهایت کاری که دشمن میتواند در حق ما بکند این است که ما را بکشد و شهادت برای ما بهترین هدف است.
شهادت مبارک حاج قاسم و حاج ابومهدی و مجاهدان ایرانی و عراقی باشد، این شهادت بزرگ و این عاقبت به خیری زیبا در مکتب امام حسین (علیه السلام) و زینب (سلام الله علیها) مبارکشان باشد.
چه رخ داد؟دبیرکل حزبالله ادامه داد: امروز میخواهم از این حادثه بزرگ صحبت کنم چرا رخ داد، چرا حاج قاسم و ابومهدی شهید شدند و هدف چیست منطقه به کجا میرود و وظیفه ما چیست؟
وی گفت: گفتم که ما در استانه مرحلهای کاملا جدید هستیم. حاج قاسم و همراهانشان به فرودگاه بغداد رسیدند و حاج ابومهدی منتظرشان بود. وقتی که سوار خودرو شدند لحظاتی بعد خودروهایشان با موشکهای پیشرفته از طرف هواپیماهای آمریکایی به شکلی وحشی هدف قرار گرفته شدند و دیدید که همه چیز نابود شده بود. این دو فرمانده عزیز و همراهانشان شهید شدند و پیکرشان تکه تکه شد به طوری که قابل تشخصیص از یکدیگر نبودند.
نصرالله تصریح کرد، این دو عاشق شهادت بودند اما به نظر میرسد که بیش از این نصیبشان شد:مثل امام حسین بدون سر، مثل حضرت عباس بدون سر، مثل علی اکبر ارباً ارباً شدند، شاید خودشان فکر چنین چیزی را نمیکردند.
وی سپس گفت: دقایقی بعد وزارت دفاع آمریکا مسئولیت عملیات را بر عهده گرفت، پس از آن بیانیههایی صادر شد و کنفرانس های خبری که وزرای خارجه و دفاع و مشاور امنیت ملی و حتی خود ترامپ برگزار کردند و گفتند که ترامپ شخصا دستور ترور حاج قاسم را داده است
ما امروز مقابل جنایت علنی روشنی هستیم. آنکه دستور داده، خودش میگوید من دستور دادم. کسی که اجرا کرده خودش میگوید که من اجرا کردم. وزارت خارجه و دفاع آمریکا میگویند ارتش آمریکا انجام داده است، ما در مقابل عملیات ترور مبهمی نیستیم که با عملیاتی انتحاری یا کمین یا خودرو بمبگذاری شده انجام شده باشد تا نیازمند تحقیقات باشد، ما مقابل جنایتی کاملا کاملا روشن هستیم. ترامپ دستور داده تا ارتش آمریکا این جنایت را انجام دهد و نیرویی از ارتش آن را با جزئیاتی که گفتیم انجام داده است.
نصرالله در ادامه پرسید: چرا این جنایت به شکل کاملا آشکار انجام شد؟ به شکل رسمی و عیان تا همه دنیا ببیند؟
وی در پاسخ گفت: دو مسأله است. همه تلاشهای ترور قبلی شکست خورده بود. برخی عملیاتها لو رفته بود و برخی هم هنوز در ابهام است. آخرین بارش هم در کرمان بود که کشف شد و قرار بود نزدیک به حسینیه خانهای خریداری شده و مقدار زیادی مواد منفجر در آن کار گذاشته شود و زمانیکه طبق رسم هر ساله حاج قاسم آنجا میرفت، منفجر شود، که ممکن بود چهار تا پنج هزار انسان کشته شود. برای چه؟ برای اینکه حاج قاسم را بکشند. خدا او را حفظ کرد و این نوع شهادت [آشکار] را برای او برگزید و او شایسته این نوع شهادت بود.
وی ادامه داد: مسأله دوم اقدام در این مقطع زمانی مجموعه شرایط منطقه و شکستها و پیروزیها و نتیجه نبرد کنونی بود که به تحولات اخیر عراق رسید و ما همچنین در آستانه انتخابات آمریکا هم هستیم، وقتی به این صحنه نگاه میکنیم، اهداف ترور و مسئولیت ما در قبال آن را روشن میکند.
ترامپ دو سه سال بعد از به قدرت رسیدن، سیاست خارجیاش را اعلام کرد. وقتی ترامپ به نتیجه دو سه ساله اخیر نگاه میکند، چه چیزی به دست آورده؟ شکست، دستپاچگی؟ چه چیزی دارد که در سطح سیاست خارجی بخصوص در ارتباط با منطقه ما به مردم میخواهد ارائه کند؟
ایراننصرالله سپس گفت: ترامپ از روز اول متعهد به سرنگونی نظام ایران شد. «جان بولتون» در مراسم منافقین در فرانسه اعلام کرد که جشن سال آینده در تهران خواهد بود، این سیاست جان بولتون نبود. او مشاور امنیت ملی بود که در حقیقت از سیاست دولت آمریکا سخن میگفت. کمترین چیزی که دنبالش بود تغییر رفتار ایران یا مهار ایران و به زانو در آوردن ایران و حتی رسیدن به توافق جدید بود که شامل مسائل منطقه و قدرت موشکی ایران باشد، برای همین سیاست فشار حداکثری آغاز کردند و بر شرایط اقتصادی و سیاست گرسنه نگه داشتن مردم و اختلافات داخلی در ایران تکیه کردند، ترامپ الان نه میتواند بگوید که نظام ایران را سرنگون کردم نه ایران را به زانو در آوردم و نه به توافق جدیدی دست یافتم.
وی ادامه داد: ترامپ دنبال این بود که سران اروپایی در نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل یک دیدار با سران ایران برای او ترتیب دهند و به این هم دست نیافت و حتی دنبال یک تماس تلفنی بود که ایران به این هم پاسخ نداد؛ پس ترامپ الان به مردم خودش درباره ایران چه بگوید؟
شکست آشکار در سوریهنصرالله در اشاره به سوریه گفت: طرح آمریکا در سوریه تا الان شکست خورده، اخرین چیزی که رخ داد، خیانت به متحدانش بود، متحدان کُرد او در شمال شرق سوریه که نیروهایش را از آنجا عقب کشید. تعداد کمی از نیروهای آمریکا آنجا ماندند. برای چه بمانند؟ برای حمایت از کردها؟ خیر برای حفاظت از چاههای نفت در شرق سوریه، آمریکا مقداری نیرو در شرق سوریه و مقداری اندک در «تنف» نگه داشته که ان هم به توصیه اسرائیل است.
کد خبر 475781 برچسبها لبنان - سید حسن نصرالله قاسم سلیمانی لبنان - حزب اللهمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: لبنان سید حسن نصرالله قاسم سلیمانی لبنان حزب الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۸۵۹۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن به این مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است.
به گزارش ایسنا، نورنیوز در گزارشی از «مست عشق»، فیلم محبوب این روزهای سینما نوشت: از دشوارترین کارها در عرصه هنر، تبدیل زندگی و شخصیت چهرههای محبوب، مرجع و خاطره ساز تاریخی به آثار و تولیدات نمایشی است. رفتن سراغ تولیداتی از این جنس، راه رفتن بر لبه تیغ است؛ می تواند به راحتی در ورطه ابتذال یا اغراق بغلتد و سیمای تاریخی آن شخصیت را مخدوش کند. در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن بهاین مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است. هنرمندان اندکی هستند که به چنین کار خطیر و مسولانهای تن بدهند؛ و هنرمندان اندک تر و کم شمارتری هستند کهاین خطرپذیری را با خلاقیت و نوآوری همراه کنند، به نحوی که نه درخشش سیمای آن مشاهیر مخدوش شود و نه ذهنیت جمعی مردم از آن افراد شاخص لطمه ببیند. برای فرهنگ ایران، مولانا جلال الدین بلخی از این افرا است. بهاین اعتبار، انتخاب او به عنوان سوژه اثر هنری، انتخابی خطیر و دشوار است.
از سوی دیگر،همیشه هنرمندانی وجود داشته اند که توان و تخصص و تمایل حرفهای شان، بازسازی هنری رخدادها یا چهرههای تاریخی است. برای این هنرمندان، تاریخ چیزی به سرآمده و به پایان رسیده نیست بلکه می توان سراغش رفت و با قرائتی امروزین، آن را بازسازی و بازآفرینی کرد. حسن فتحی، به عنوان فیلمسازی ایرانی از کسانی است که به چنین بازسازی های تاریخی – هنری علاقهای ویژه و خاص دارد. در کارنامه هنری او، نگاه به اشخاص، رخدادها و جریان های تاریخی، جایگاهی ویژه دارد. او در «شب دهم» روایتی دراماتیک از واقعه عاشورا به دست می دهد و با استفاده از نشانهها و استعارههای ایرانی، درکی نوستالژیک و ملی از یک رخداد تاریخی و دینی عرضه می کند. در سریال مدار صفر درجه از تاریخ معاصر ایران، روایتی ملی می سازد و با بهره گیری درست از مولفههای رمانتیک، نمایشی اثرگذار و مخاطب پسند و باورپذیر از مبارزات استقلال طلبانه مردم ایران عرضه می کند. «پهلوانان هرگز نمی میرند»، «جیران»، «میوه ممنوعه» نیز همگی در این نکته مشترکند که فیلمساز، عناصر تاریخی و هویتی را در ساختاری رمانتیک و حرفهای بازسازی و بازآفرینی می کند.
مست عشق، جدیدترین ساخته سینمایی حسن فتحی، روی همین خط سیر هنری و براساس همین بنیان نظری ساخته شده است. او در این اثر سینمایی، سراغ مولانا ، یا به تعبیر درست تر سراغ توصیف رابطه مولانا و شمس در خلال سال های ۶۴۲ تا ۶۴۵ هجری قمری می رود. این ۳ سال، به اعتبار آنکهکی از مرموزترین و جذاب ترین ملاقات های تاریخی در آن رخ داده و نتایجی بی نهایت شگفت در پی داشته از مهم ترین مقاطع در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران به حساب می آید.
مردم ایران، به درجات مختلف از دیدار معمایی و تاریخ ساز این دو شخصیت عظیم کمابیش خبر دارند و از اهمیت و تعیین کنندگی اش مطلع اند. حتی کسانی که تاکنون آثار منثور و منظوم مولانا و شمس را نخوانده اند از این دیدار مرموز و از این مقطع ۳ ساله زندگی مولانا چیزهایی شنیده اند. فیلم حسن فتحی، همین برش کوتاه را از زندگی مولانا و شمس برمی گزیند و با پرداختی رمانتیک و دراماتیک، آن را به اثری دیدنی تبدیل می کند. مست عشق به اعتبار اینکه موضوعی تا این اندازه مخاطب پسند و کنجکاوی برانگیز را دستمایه تولید قرار داده اثری جسورانه و هوشمندانه است.
اما این همه ماجرا نیست. فتحی ترجیح داده کار را در اقلیم سینمایی ترکیه تولید کند و در رده آثار مشترک سینمایی تعریف کند. لوکیشن های بومی قونیه به همراه ظرفیت های فنی و هنری سینمای ترکیه در بازآفرینی تاریخ دوره سلجوقی ، امکان های زیادی در اختیار فیلمساز قرار داده تا ساختاری باورپذیر و دیدنی به فیلمش بدهد. این نکته تا آنجاست که طبق نظر برخی از منتقدان، قدرت بازیگری بازیگران ترکیهای مست عشق به مراتب از سطح هنرنمایی بازیگران ایرانی این فیلم، بالاتر به نظر می رسد.
مهم ترین نکته در مست عشق، غیر از این موارد فنی، نحوه بازنمایی ملاقات تاریخی شمس و مولاناست. دیدار این دو چهره ماندگار فرهنگی ایران، آنقدر مهم و اثرگذار بوده است که در تمام تاریخ بشریت، شاید نمونههایی به تعداد انگشتان یک دست داشته باشد. این ملاقات ، عالی ترین مصداق و نمونه از یک دیدار کیمیاگرانه و تحول بخش دانسته شده، به نحوی که از یک فقیه و دانشمند معمول و متعارف، عارف و شاعری حکیم و شوریده ساخت و او را در فهرست مفاخر تاریخ بشری جای داد. سئوال این است که آیا «مست عشق» توانسته است چنین دیدار ناب و بی مانندی را به خوبی بازنمایی کند؟ آیا عظمت و ابهت مولانا و شمس، و نیز اهمیت ملاقات بی بدیل این دو سیمای تابناک، در این اثر بازتابی شایسته یافته است؟
به نظر می رسد فتحی در این مقصود، با تمام خلاقیت ها و نازک اندیشی هایش، آنگونه که انتظار می رفت توفیق نداشته است. دیدار این دو شخصیت تاریخ ساز،چیزی بیش از یک ملاقات، ولو ملاقات مهم، از آب درنیامده است، و نشانی از یک دیدار یکّه و بی بدیل در آن نیست. برخورد شمس و مولانا، داستان طلاشدن مس در یک فرایند مرموز انسانی است. بیننده انتظار دارد چنین تحولی را ملموس تر از اینکه هست در فیلم ببیند. مخاطب، آنچه از گفت و گوی این دو چهره در خلوت می بیند مباحثاتی است که هر روز در مجامع و محافل علمی سنتی و مدرن جریان دارد. هرروز صدها حلقه از این نشست های علمی میان دانشمندان شکل می گرفته اما هیچ کدام به نتیجهای منتج نشد که دیدار شمس و مولانا منتج شد. کم نیستند مولوی پژوهانی که معتقدند جنس این دیدار،اساسا از جنس مواجهات علمی و مدرسی نبوده و آنِ دیگری داشته است. به تصویر کشیدن باورپذیر این دگردیسی، ناکامی بزرگ حسن فتحی در مست عشق است.
این نقیصه را بازی انتقادبرانگیز شهاب حسینی (در نقش شمس) و پارسا پیروزفر (در نقش مولانا) دوچندان کرده است. نه مولانای قبل از دیدار با شمس، خوب از آب درآمده است و نه مولانای بعد از دیدار. فرق پیروزفر قبل از ملاقات با شهاب حسینی و بعد از ملاقات با او چندان زیاد نیست. نه مولانای فقیه و دانشمند، به درستی در فیلم بازنمایی شده و نه مولانای شوریده و شاعر. از سوی دیگر، تصویری که شهاب حسینی از شمس عرضه می کند تصویری نامنسجم و پریشان است. بخشی از این شخصیت پردازی های ضعیف، به خاطر ضعف فیلمنامه فتحی - توحیدی است و بخش مهم دیگری از آن، به خاطر ناکامی حسینی – پیروزفر در ایفای نقش.
علاوه بر این، زبان انتخابی نویسندگان فیلمنامه نیز زبانی هویت دار و استخوان دار نیست. گاهی به زبان امروزین نزدیک است و گاهی به شدت کهن و باستانی می شود و در مجموع، از ساخت زبانی مستحکم و اثرگذاری که فتحی در شب دهم، میوه ممنوعه و سایر آثارش به استخدام گرفته بود در مست عشق خبری نیست.
البته فیلمساز در استفاده از سبک روایی «تداعی در تداعی» به خوبی عمل کرده و احتمالا با الهام گیری از روش کار خود مولانا در روایت گری مثنوی، جابجایی های جالب و جذاب زمانی را در فیلم گنجانده که کشش اثر را برای مخاطب بیشتر می کند. علاوه بر این، پیوند دادن خشونت و عشق در نمونه سردار سلجوقی و مریم، دختر مسیحی، به خوبی در خدمت خط روایی داستان است و جذابیت از دست رفته دیدار مولانا و شمس را تاحدی جبران می کند. شروع فیلم با صحنههایی خوش ساخت از جنگ های خونبار مغولی است. این آغاز شکوهمند، ضرباهنگ فیلم را بالا می برد و بیننده را از همان ابتدا در برابر یک اثر خوش ساخت منتظر می گذارد. موسیقی روان فیلم هم تماشاگر را در فضایی صوفیانه و شرقی قرار می دهد و در پایان اثر، صدای لطیف علیرضا قربانی، خاطره فیلم را در ذهن هر مخاطبی ماندگار می کند. بهاین ترتیب ، «مست عشق» با یک شروع غافلگیرانه و یک پایان شکوهمند، در خیال بیننده جای می گیرد.
«مست عشق» به رغم تمام فراز و فرودهایش اثری دیدنی و توصیه کردنی است. این اثر شریف، مسیری تازه را در سینمای ایران باز می کند و می تواند حلقه مهمی برای زنجیره آثاری باشد که فیلمسازان جوان و خلاق ایرانی با الهام گیری از آن، رخدادها و شخصیت های تاریخی را دراماتیک و دیدنی کنند.
انتهای پیام